سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رامین رضایی - وجی وجی
  •   Fire Love
  • ندارم شکوه از عشق در دل آتشی دارم

    که من از پرتو این عشق است گر تابشی دارم

    مبادا ای طبیب اندار علاج من بیندشی

    که من حال خوشی در سایه این خوشی دارم

    بلی عشق است که آسایش رباید از جهان لیکن

    من در عین بی آسایشی آسایشی دارم



  • نویسنده: رامین رضایی(چهارشنبه 86/11/10 ساعت 6:49 عصر)

  • گل نوشته های شما( )

  •   عشق آتشین
  • عشق یعنی همچو من شیدا شدن

                 عشق یعنی قطره دریا شدن

    عشق یعنی دیده بر درب دوختن

                     عشق یعنی در فراغش سوختن!

    عشق من

    عشق طرح ساده لبخند ماست

                  معنی لبخند ما پیوند ماست

                        عشق یعنی اینکه ما باور کنیم

                               یک دل دیگر ارادتمند ماست.




  • نویسنده: رامین رضایی(چهارشنبه 86/11/10 ساعت 6:44 عصر)

  • گل نوشته های شما( )

  •   سوگند برای او
  • سوگند

    به تماشا سوگند

    وبه آغاز کلام

    وبه پرواز کبوتر از ذهن

    واژه ایی

              در قفس است

    واژه ایی

              در قفس است

    چقـــدر

     واژه های من در قفس مونده

     انقدر که فکر میکنم

    به حبس ابد محکوم شده

    زندانیی بی چون وچرا

    زندانیی که نه آبش میدن نه نون

    حتی با سندم نمی شه آزادش کرد

    چـــرا ...

    هر وقت حرفی میزنه بی چاره به حبس ابد محکوم میشه؟؟؟

    هر وقتم نمی زنه میگن محکوم بود !!!

    خودش میدونست چیزی نگفت

    تازگی ها ایمان آوردم زبان عضو زائدیست

    وقتی نداشتم حتما راحتتر بودم

    دریای حرفهای من شناگر ماهر نداره

    بیچاره زندانی شده حتی ملاقاتی  نداره

    گاهی هم که ملاقاتی داره بازپرسی بیش نیست

    گرچه حرفهایم مثل یک تکه چمن روشن بود

    اما بازداشت شد

    وتبعید به ناکجا آباد

    من گفته بودم

    آفتابی لب درگاه شماست 

    که اگر در بگشائید به رفتار شما میتابد

    اما آفتاب معنا نداشت همه درها به نفرت باز بود

    همه بیگانه شدن با نفس باغچه ها

    وابر انکار به دوش آوردند

    کاشکی میشد حتی منکر من شد منکر تو شد

    وگوشها را غبار روبی کرد.

     دلها هم  صفایی لازم است

     کاش میشد

    همه دلها را به دورگرد پیر فروخت

     و دلی نو باز ستاند

    دیدی واژه بی چاره باز هم فراموش شد

    واژه ها همه فراموش میشن

    حتی منم فراموشش کردم حتی تو هم فراموش میکنی

    پس بیچاره واژه ها ...



  • نویسنده: رامین رضایی(دوشنبه 86/2/10 ساعت 10:39 صبح)

  • گل نوشته های شما( )

  •   سال نو مبارک
  • AWT IMAGE

    بهار را باور کن

    باز کن پنجره ها را که نسیم

    روز میلاد اقاقی ها را

    جشن میگیرد

    و بهار

    روی هر شاخه کنارهر برگ

    شمع روشن کرده است


    همه چلچله ها برگشتند


    و طراوت را فریاد زدند


    کوچه یکپارچه آواز شده است ...

    تو چرا سنگ شدی


    تو چرا اینهمه دل تنگ شدی


    باز کن پنجره ها را


    و بهاران را

    باور کن



  • نویسنده: رامین رضایی(یکشنبه 86/1/5 ساعت 11:2 صبح)

  • گل نوشته های شما( )

  •   علی جون تولدت مبارک


  • نویسنده: رامین رضایی(یکشنبه 85/12/13 ساعت 7:5 عصر)

  • گل نوشته های شما( )

  •   پیامبر زرتشت که من خیلی دوستش دارم


  • نویسنده: رامین رضایی(پنج شنبه 85/12/10 ساعت 11:55 صبح)

  • گل نوشته های شما( )

  •   عشق
  • عشق ایستادن زیر باران و خیس شدن با هم نیست

    عشق ان است که یکی چتر شود و دیگری نفهمد که

    چرا خیس نشد 


    کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونهء خشک او می کرد

    کاش واژهء حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود که برای بیان کردنش نیازی به شهامت نبود

    کاش دلها آنقدر خالص بودند که دعاها قبل از پایین آمدن دستها مستجاب می شد

    کاش مهتاب با کوچه های تاریک شبا آشناتر بود

    کاش بهارآنقدر مهربانتر بود که باغ را به دست خزان نمی سپرد

    کاش فریاد آنقدر بی صدا بود که حرمت سکوت را نمی شکست

    کاش مرگ معنی عاطفه را می فهمید

    کاش چشمان ما سخاوت بیشتری داشت بشود از آنها راز عشقی را که قلبمان گواهی
    می دهد با

    نگاه تفسیر کرد

    کاش فلسفه زندگی اینقدر پیچیده نبود تا در باور آن اینگونه تجلیل نمی رفتیم



     
     

     



  • نویسنده: رامین رضایی(پنج شنبه 85/12/10 ساعت 11:41 صبح)

  • گل نوشته های شما( )

  •   دل نوشته
  • قلبم از آتش بود


                       

                                 سرد شد


           

                                    فسرد


         

                                  تو آمدی
                      

                                   ببین....

     

      

                   

                   سنگ را به آتش کشیده ای!!!!!!!!

    عشقبازی نکردی


    اما


    با عشق

    بازی

    چرا...

     

                            زاغارت

     

     با مغز هایی به وسعت هیچ

    به تحلیل ابدیت برخواستیم

    خدایی آفریدیم

    تا هیچمان را جاودانه کند

    هیچ ،پوچ گشت و

    خدا جاودانه



  • نویسنده: رامین رضایی(یکشنبه 85/11/29 ساعت 11:54 صبح)

  • گل نوشته های شما( )

  •   بهاره جون تولدت مبارک
  • تولدت مبارکتولدت مبارک ترتر

    1 اسفند ماه تولد بهاره جونم مبارک



  • نویسنده: رامین رضایی(یکشنبه 85/11/29 ساعت 11:41 صبح)

  • گل نوشته های شما( )

  •   ولن تاین مبارک
  •  

    کلمه ولنتاین در اصل به معنى فردى بود که نامش از جعبه مخصوص بیرون مى آمد و به عنوان محبوب برگزیده مى شد. این روند تا سال هاى ۱۵۰۰ میلادى ادامه داشت. حدود سال ۱۵۳۳ ولنتاین به قطعه کاغذ تا شده اى گفته مى شد که نام محبوب روى آن نوشته شده بود. پس از سال ۱۶۱۰ هدیه اى بود که به این فرد خاص داده مى شد و از سال ۱۸۲۴ به شعر، نامه یا قطعه ادبى بدل شد که براى محبوب نوشته مى شد. اگرچه ولنتاین هر سال روز ۱۴ فوریه جنش گرفته مى شود، اما اصل آن به جشن رومى ها به نام لوپرکالیا بازمى گردد که در ۱۵ فوریه برگزار مى شد. در این جشن حاصل خیزى و بارورى گرامى داشته مى شد. ارتش رومى ها در آن زمان کشورها را از لحاظ اجتماعى و طبیعى مورد تاخت و تاز قرار مى داد. هنگامى که رومى ها به فرانسه حمله کردند فستیوالى به راه انداختند که در آن پسران رومى نام دختران رومى را از یک گلدان بیرون مى کشیدند تا همسرشان شود و سپس آن جفت در روز فستیوال هدایایى ردوبدل مى کردند. این جشن مربوط به مشرکین بود بنابراین در سال ۴۶۹ میلادى پاپ گلاسیوس تصمیم گرفت به آن رنگ و بوى مسیحیت ببخشد و اعلام کرد که از حالا به بعد این جشن به افتخار سن ولنتاین برگزار خواهد شد. سن ولنتاین رومى جوانى بود که به دست امپراتور کلودیوس دوم کشته شد. گفته مى شود مرگ او به دلیل کنار نگذاشتن مسیحیت بود و در ۱۴ فوریه ۲۷۰ میلادى اتفاق افتاد. اما چرا سن ولنتاین کشته شد؟ در افسانه ها آمده که در قرن سوم پس از میلاد امپراتور کلادیوس دوم نمى خواست که هیچ یک از سربازانش عاشق کسى شوند و ازدواج کنند چرا که فکر مى کرد همسر و خانواده توجه سربازان را از وظیفه شان نسبت به او منحرف مى کند و گاهى اوقات باعث مى شود که مردان اصلا در جنگ شرکت نکنند. امپراتور به سربازان بیشترى نیاز داشت پس ازدواج کردن را غیر قانونى اعلام کرد و هرکس که مراسم عقد را برگزار مى کرد باید کشته مى شد. گفته مى شود سن ولنتاین از دستور منع ازدواج سرپیچى مى کرد و جوانان را در خفا به عقد هم درمى آورد، اما او را پیدا کردند و کشتند. داستان دیگرى مى گوید که مردى به نام ولنتاین به خاطر کمک به مسیحیان آزار دیده در زندان بود. ولنتاین زندانبان خود را به مسیحیت فراخواند و او و تمام خانواده اش را مسیحى کرد. زندانبان دختر نابینایى هم به نام جولیا داشت که ولنتاین به او دلبسته شد و البته بینایى او را هم شفا داد. اما پیروزى با عشق نبود. صبح روز اعدام، ولنتاین نامه اى به جولیا نوشت و آن را «از طرف ولنتاین تو» امضا کرد.
    در ایتالیا هم در قرون وسطى فستیوال بهاره اى برگزار مى شد که در آن جوانان مجرد در باغ ها جمع مى شدند و به شعر هاى عاشقانه و موسیقى گوش مى کردند. پس از آن دو به دو در باغ قدم مى زدند. در فرانسه هم همین رسم مدتى اجرا مى شد اما حسادت زیادى برمى انگیخت و مشکلاتى به وجود مى آورد که این رسم را از ادامه بازداشت. رسم کشیدن نام «ولنتاین» یا محبوب در انگلستان قرن ها ادامه داشت حتى وقتى که اشغال رومى ها به پایان رسید. مردان جوان در انگلستان نام تمام زنان جوان را روى تکه هاى کاغذ مى نوشتند، آنها را تا مى کردند و در کاسه اى مى ریختند. مردان جوان مى بایست با چشم بسته نامى را از کاسه بیرون مى کشیدند. نام دخترى بیرون مى آمد و به این معنا بود که دختر براى یک سال آینده «ولنتاین» او بود. همین فستیوال به گونه دیگرى هم برگزار مى شد: دو رومى جوان که توسط کشیش تبرک شده بودند شلاق چرمى از پوست بز به دست مى گرفتند و در خیابان ها مى دویدند. شلاق چرمى فبروا نامیده مى شد که کلمه لاتین آن فبرواتیو و معنى آن اهتزاز شلاق مقدس است. این کار براى تطهیر انجام مى شد. کلمه
    February که هم اکنون به کار مى بریم هم از همین ریشه است. آنها اعتقاد داشتند اگر این شلاق به زنى برخورد کند او بهتر مى تواند بچه به دنیا بیاورد. این موضوع باز هم بارورى را تداعى مى کند. براساس افسانه ها، آنها این کار را به افتخار فونوس ایزد جنگل و کشتزارها انجام مى دادند که شبیه به خداى یونانى، پن است. اکنون ماه فوریه براى اکثر ما برابر با بهار نیست و در خیلى جاها در این ماه روى زمین پوشیده از برف است. رومى ها جشن لوپرکالیا در روز چهاردهم و روز ولنتاین در پانزدهم فوریه را درهم آمیختند که هفت هفته پس از انقلاب زمستانى بود و پیشرفت زمستان به سوى بهار را نشان مى داد. در قرون وسطى فکر مى کردند پرندگان روز چهاردهم فوریه جفت انتخاب مى کنند بنابراین، این روز قرن ها به عنوان روز رسمى جفت یابى به شمار مى آمد. افسانه دیگر درباره روز ولنتاین نه به رومى ها بلکه مربوط به نروژى ها است. نروژى ها سن گالانتینى داشتند که به معنى «عاشق زن ها» است. در زبان انگلیسى «گ» نروژى مانند «و» تلفظ مى شود و صداى آن «ولنتاین» مى شود نروژى ها عقیده دارند سن گالانتین آنها بخشى از تاریخ روز سن  ولنتاین امروزى است. اما فرانسوى ها هم عقیده دارند کلمه ولنتاین از کلمه گالانتین مى آید که به معنى عشاق است.
    کلیساى کاتولیک روم تمام سعى خود را براى تحریم این فستیوال بارورى و همسریابى کرد. با این حال این رسم در جوامع باقى ماند، کلیسا هم از مبارزه با آن دست برداشت و تصمیم گرفت آن را به روز مقدس مسیحى براى سن ولنتاین بدل کند. بنابراین در سال
    ۱۶۶۰ چارلز دوم به طور رسمى روز ولنتاین را در جامعه انگلیس رواج داد. به همین دلیل انگلستان نخستین کشورى است که چاپ کارت تبریک به خصوص آنها که عشق، تحسین، دلباختگى و سایر احساسات را نشان مى دادند شروع کرد. روز سن ولنتاین ۱۶۲۹ از طریق پاک دینان به آمریکا رفت ولى در آنجا هم با مخالفت بعضى از بزرگان کلیسا مواجه شد. اما عشق پیروز شد و کلیسا نتوانست مانع عشق و احساسات شود. حدود یکصد سال گذشت تا نخستین کارت ولنتاین در آمریکا به وجود آمد. مارجرى بروز (از انگلستان) قدیمى ترین کارت ولنتاین شناخته شده را در سال ۱۴۷۷ به جان پاستون فرستاده است. براى ولنتاینى که زمانى به معنى «محبوب» بود و بعد نماینده «پیام عشق» شد. ساموئل پپیز در ۱۴ فوریه ۱۶۶۷ در دفتر خاطراتش شرح داده که یک جور ولنتاین از همسرش دریافت کرده است. ولنتاین او یک برگ کاغذ آبى بود که نام همسرش با حروف طلایى در آن نوشته شده بود و جد ولنتاین هاى بعدى به شمار مى رفت. اما خیلى طول کشید تا این رسم فراگیر شود. یکصد سال طول کشید که گذاشتن نامه عاشقانه ولنتاین در درگاهى خانه محبوب متداول شد. اگرچه کلیساى کاتولیک به خودى خود از ولنتاین به هیجان نیامد، اما این رسم به تدریج در کشور هاى کاتولیک رواج یافت. جاى تعجب است که ولنتاین ها به وسیله راهبه ها درست مى شد که یک قلب تورى و تزئین شده با نقاشى گل و طرح کوپیدون [در اساطیر رومى رب النوع عشق] یا فرد مذهبى مقدس دیگرى در وسط آن بود. هدایاى ولنتاین همیشه به صورت قلب هایى که امروز مى شناسیم نبودند. بیشتر آنها «پاکت هاى کاغذى» بودند و تا مى شدند. پست کردن آنها هم گران درمى آمد پس پاکت ها را تا مى کردند و با موم مهر مى کردند.

     

     

    دوستای خوبم   امروز بهترین روز دنیاست چون امروز دوستیها و محبتها پر رنگ تر می شود

    ومن این روز رو به  همه شما عزیزان تبریک می گم که پر محبت ترین ادمای دنیا هستین...

    و هدیه من به شما در این روز زیبا یه چیز می تونه باشه اونم این که لطف کنین روی این آدرس

    کلیک کنین تا شما رو به زیبایی های این روز مسافر کنه ....امید وارم که کار کنه منم شرمنده نشم

    فدای خوبی های همتون ....شما بهترین دوستای منید..........

     

     

     

     

     

     

     

     

    Happy valentine 

     

     

     



  • نویسنده: رامین رضایی(دوشنبه 85/11/23 ساعت 5:16 عصر)

  • گل نوشته های شما( )

    <      1   2   3   4      >
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   ایمیل

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 11077
    بازدید امروز : 8
    بازدید دیروز : 2
  •   مطالب بایگانی شده

  • زمستان 1386
    بهار 1386
    زمستان 1385
    پاییز 1385

  •   درباره من

  • رامین رضایی - وجی وجی
    رامین رضایی
    تعریف نباشه میگن گلم

  •   لوگوی وبلاگ من

  • رامین رضایی - وجی وجی

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی


  •   وضعیت من در یاهو

  • یــــاهـو